یادش بخیر بچه که بودیم چند تا چیز از محرم و صفر حسابی یادمون می موند. یکی نذرهایی بود که همسایه و دوست و آشنا برای حاجت هاشون کرده بودند و به برکت این نذر ها معمولا بارها مهمان سفره ی اهل بیت علیهم السلام می شدیم. یکی هم مراسم های شبهای دهه ی محرم که یک حاج آقای باصفا می رفت روی منبر و قشنگ و زیبا حرف دل می زد و اشک می گرفت... یکی هم گل افتادن روز عاشورا و عوض شدن فضای شهر و هیمه های آتش بزرگی بود که توی شهر به پا می شد.
توی فامیلهای ما شکر خدا خیلی از آشناها هر سال نذری می پزند. عمه نسرین و زن عموی گرامی حلوا برای سلامت بچه ها نذر امام حسین سلام الله علیه کردند. دختر عمه لادن عدس پلو نذری داره. یادش بخیر عمه عصمت بزرگوار مرحوم اون سالها که عمرش باقی بود شب بیست و هشت صفر که می شد همه ی فامیل ها رو از شب قبل دعوت می کرد خونشون شب توی هم زدن حلیم نذری سالار شهیدان همکاری کنند. بعضی وقت ها ما بچه ها هم می رفتیم یک گوشتکوب بزرگ چوبی که توی دیگ بزرگ حلیم بود رو می چرخوندیم و نیت می کردیم و صلوات می فرستادیم. اون مراسم بزرگترین گردهمایی ارحام بهرامی بود. تو خونه ی عمه برای رخت خواب انداختن جا کم می اومد سالهایی که بیست و هشت صفر تابستون و بهار بود بعضی ها توی حیاط می خوابیدند. خاطره انگیز بود. یادش بخیر. برای شادی روح این عمه ی بزرگوار صلوات ختم بفرمایید و ایشالا فاتحه ای هم تقدیم بفرمایید.
بگذریم ..شکر خدا توفیق شد امسال ما هم برای سلامتی و عاقبت بخیری آقا محمد حسن حلیم نذر کردیم و با توجه به رحلت حضرت محمد و امام حسن صلوات الله علیهما در روز بیست و هشت صفر قرار شد هر سال بیست و هشت صفر حلیم رو توفیق و عمری باشه تقدیم عاشقان حضرت اباعبدالله کنیم. دعا بفرمایید خدا قبول کنه و ائمه علیهم السلام برکت بدهند ان شاء الله.
عکس یادگاری حلیم نذری آقا محمد حسن بیست و هشت صفر 92