از کشف الاسرار تا هوش سیاسی حضرت امام و گرفتار نشدن در دو قطبی طب سنتی
بسم الله الرحمن الرحیم
این چند روز برای پیدا کردن آدرس یه فیش مجبور شدم کل کتاب کشف الاسرار حضرت امام رو ببینم. حقا کتاب مغتنمی است رفقای طلبه از دست ندهند و محروم نشوند. به تعبیر حضرت آقا اولین جوانه های نظریه ی ولایت فقیه در این کتاب دیده میشه. امام بزرگوار خیلی هوشمند بودند یعنی از زیرک ترین های روزگار بودند.... در فضای سیاست مهمترین نکته در مورد هوش ایشون اینه که مکرر دو قطبی کاذب جلوی پای امام می گذاشتند ولی ایشون هیچ وقت گرفتار نشد... قبل از انقلاب بحث شمس آبادی و شهید جاوید و شریعتی و ... رو بارها مطرح کردند ولی حتی وقتی صریحا هم از ایشون سوال می پرسیدند ایشون می فرمودند هیچ وقت در این موارد اظهار نظر نمی کنم و بعد از انقلاب هم همان اوایل انقلاب یه عده میان خدمت ایشون که بحث طب اسلامی و طب غربی رو مطرح کنند و ایشون رو گرفتار مسائل فرعی و دو قطبی های کاذب کنند تا تو بحبوحه ی تثبیت نظام در اوایل انقلاب، ایشون رو دچار مسائل فرعی و حاشیه سازی کنند... احتمال زیادی می دم که با مطالعه کشف الاسرار این دوگانه رو انتخاب کرده بودند چون توی کشف الاسرار ایشون چند جا نشون میده که به طب غربی نظر مثبتی نداره و طب سنتی رو ترجیح میده ... اما ایشون خیلی زیرکانه از این تله خودشون و نظام نوپای اسلامی رو نجات دادن ... در ادامه سخنان ایشون در این جلسه تقدیم دوستان میشه.... دوقطبی طب غربی و طب اسلامی دو قطبی دشمن سازه وگرنه خرد حکم میکنه که همه به وحی و تجربه و عقل احترام بذارن و هر مطلب طبی که با وحی و عقل و تجربه سازگاره پذیرفته بشه...الان دشمن می خواد با ایجاد درگیری بین طرفداران طب غربی و سنتی مسئولین و مردم رو از مبارزه با کرونا که احتمالا سرباز بیولوژیک دشمنه منصرف کنه تا این ویروس منحوس کشته های بیشتری از کشور عزیزمون بگیره...
سخنرانى [در جمع دانشجویان شیراز و پزشکان (تدوین قانون اساسى)]
زمان: 17 تیر 1358/ 13 شعبان 1399
مکان: قم
موضوع: ضرورت تدوین قانون اساسى- انتخاب رئیس جمهور
حضار: دانشجویان، کارکنان دانشگاه شیراز و پزشکان طب سنّتى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
تلاش همگانى در حلّ مشکلات اساسى کشور
یک مسائل اساسى داریم که باید فکر آن مسائل اساسى باشیم. در یک همچو موقعى که این مسائل اساسى مطرح هست، طرح مسائل دیگر اشتباه است. من کراراً گفتهام که اگر چنانچه یک زلزلهاى بیاید و یک خانههایى را خراب کند و یک مردمى زیر آوار باشند، هیچ شما به خودتان اجازه مىدهید که بنشینید راجع به مسائل طب صحبت کنید، یا مسائل ریاضى، یا مسائل دیگر مطالعه کنید؟ یا همه باید هجوم بیاورید و این زلزله زدهها را بیرون بیاورید؟ ما الآن یک مملکتى داریم که یک خرابىهایى دارد اساسى، و یک مسائلى ما الآن داریم که این مسائل، اساس مملکت ماست. مسائل اساسى را ما الآن باید طرح کنیم و همه با هم دنبال این مسائل اساسى باشیم، بعد که این مسائل اساسى را درست کردیم و اساس مملکتمان را مستقر کردیم، آن وقت شما بروید سراغ طب سنتى؛ آنها هم بروند سراغ طب وارداتى. امروز روزى نیست که شما صرف کنید همه قوایتان را در اینکه آیا طب اسلامى، به اصطلاح شما، یا طب سنّتى ابو على و رازى باید عمل بشود، یا طبهاى دیگر، این الآن نباید مطرح بشود. الآن شما در یک وضعى واقع هستید که بین وجود و عدم کشورتان، بین وجود و عدم مذهب و اسلامتان واقع شدهاید، سر دو راهى الآن واقع شدهاید. گمان نکنید که حالا که رژیم سابق را عقب زدید دیگر مسائل تمام است. الآن شما ملاحظه مىکنید که در این مملکت ریشههایى از همان رژیم سابق هست که مشغول فعالیتاند. یک اشخاصى از خارج آمدهاند، با اسمهاى مختلف، آنها هم مشغول فعالیتاند. مىخواهند نگذارند که این مملکت رژیمش مستقر بشود. سابق با رفراندم مخالفت مىکردند، بعد با طرح قانون اساسى مخالفت مىکنند، بعد هم هر قضیهاى را که پیش بیاورید. یک قشرى هستند که از عمّال خارجىها هستند و مخالفت مىکنند، در یک روزى که راجع به اساس مذهب، راجع به اساس کشور، ما مواجه با مخالفین هستیم، همه ما باید توجه به همین معنا بکنیم. چه طور آن روز که مىخواستید این رژیم را خارج کنید هیچ طرح نمىکردید مسائل خودتان را، گرفتاریهاى خودتان را با اینکه آن وقت هم گرفتارى داشتید، لکن مىدیدید که الآن وقت طرح این نیست، الآن هم همان طور است. الآن وقت طرح اینکه دانشگاه وضعش چه طور است، طب سنتى یا طب جدید وضعش چه جور است؟ یا سایر چیزهایى که ما احتیاج داریم و همه خرابیهایى که الآن گذاشتند و رفتند، الآن وقت طرح اینها نیست، اینها یک وقتى دارد. الآن ما یک دولت متزلزل انتقالى داریم، استقرار پیدا نکرده است الآن رژیم ما، استقرار پیدا نکرده حکومت ما. ما قانون اساسى مىخواهیم که اساس یک مملکتى بر قانونش هست، بعد از آن، رئیس جمهور مىخواهیم که الآن نیست، بعد از آن، مجلس شوراى ملى مىخواهیم که با رأى مردم تحقق پیدا کند. بعد که مجلس تحقق پیدا کرد و رئیس جمهورى تحقق پیدا کرد و دولتى تحقق پیدا کرد، یک دولت مستقرى، و دست اینها و طمع اینها از این مملکت برید، آن وقت، وقت این است که من مشکلاتى که دارم بگویم، شما مشکلاتى که دارید، آقایان هم مشکلاتى که دارند. نه اینکه ما نمىدانیم که مشکلات زیاد است.
رهایى از سلطه فرهنگى غرب
و نه اینکه ما نمىدانیم که علومى که در شرق بود، دسیسهها اسباب این شد که عقب بزنند آنها را، و به جاى او علوم غرب را بیاورند- دانشهایى که در شرق بود و اروپا از آن تقلید مىکرد، دستهایى آمد و آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت، الآن وضع ما وضعى شده است که خیال مىکنیم که هر چه هست، در غرب است و ما هیچ چیز نداریم. محتواى خودمان را گرفتند. یعنى مغزهاى ما را شستشو کردند؛ جایش یک مغز دیگرى گذاشتند که از همان غرب ارتزاق مىکند. و این یک مطلب مهمى است که باید بتدریج این مملکت از زیر آن بار بیرون برود. یکى هم از مسائل، همان مسئله طب قدیم است. آنها همه این دردهایى که الآن هست با همین دواهاى علفى معالجه مىکردند و معالجهشان یک معالجات اساسى بود و اروپا از طب بو على تا همین آخر استفاده مىکردند. کتاب «1» بو على تا همین آخر، شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد، بروزش نمىدهند. من نه این است که ندانم اینها را، مىدانم اشکالات زیاد است، لکن همه چیز این طور است، همه مسائل این طور است که به ما این طور فهماندند که خودتان هیچ چیز نیستید، و همه چیز آنها هستند و اینها مىخواستند همچو ما را از صحنه انسانیت بیرون بکنند، بگویند ما اصلًا هیچ چیز نداریم. الآن هم شما مىبینید که ما طبیب داریم، معالج داریم، لکن تا یک کسى یک مرضى پیدا مىکند، مىرود به انگلستان، مىرود به امریکا، همین جا مىتواند معالجه کنند؛ لکن اینها مىروند به آنجا، بعد از مدتى که دیدند آنجا هم معالجهشان نکردهاند، گاهى هم معالجه کردند. این از باب این است که ما را جورى الآن بار آوردند که خیال مىکنیم که غیر از آنجا چیزى نیست در کار، و حال آنکه نه، هست. اینجا هم هست در کار در هر صورت، ما همه اشکالات را مىدانیم؛ لکن وقت دارد اینها. الآن شما باید تمام همّتان را صرف این معنا بکنید که این مراحلى که ما داریم، و دارند با آن مخالفت مىکنند، این مراحل را ما طى بکنیم.
تشکیل مجلس خبرگان
الآن ما احتیاج داریم که قانون اساسىمان را بررسى بکنند و تصویب بکنند یک عدّه آدم مطّلع، خبیر، مجلس خُبرگان پیدا بشود. باید همه افکار را متوجه این بکنید که یک اشخاص صحیحى، یک اشخاص مسلمانى، یک اشخاص متعهد به اسلام، یک اشخاص معتقد به اینکه این مکتب است که مىتواند ما را مستقل قرار بدهد، یک همچو اشخاصى را تعیین بکنید. تا بروند به مجلس و ان شاء اللَّه قانون اساسى را آنها چه بکنند و بعد هم رفراندم گذاشته بشود و این مرحله را ما طى بکنیم. در همین مرحلهاى که ما هستیم الآن ما مخالف داریم. الآن همین حرفهایى که شما مىزنید من احتمال مىدهم که یک کسى بیخ گوشتان [گفته] خودتان هم متوجه نیستید. گفتید که ببین طب ما از بین رفته؛ بیایید برویم آنجا طرحش بکنیم، وقت طرح نیست الآن، الآن وقت این نیست که ما بنشینیم بگوییم طب ما چه جور است؛ دانشگاه ما چه جور است. همه اینها اشکال دارد. دادگسترى ما چه جور است. همه اینها باید متحول بشود، اما موقعش وقتى است که ما یک حکومت صحیح پیدا بکنیم؛ ما بتوانیم در دنیا بگوییم که این مملکت ما، این رژیم ما، این قانون ما، این رئیس جمهور ما، این مجلس ما، که مردم، که دنیا ما را بپذیرد به اینکه ما یک رژیم تام العیارى هستیم. بعد از اینکه این طور شد، آن وقت بیاییم سراغ این خردهریزهایى که چه شده است. چه عقب افتادگیهایى داریم، چه گرفتاریهایى براى ما این رژیم منحوس سابق درست کرده است؛ همه چیزها را به هم ریختند و رفتند.
ان شاء اللَّه خداوند همهتان را تأیید بکند و به وظیفه فعلىتان توجه پیدا کنید. و شماى دانشگاهى و آن طب سنتى و دیگران، همه این خواهرهاى محترم، و شما برادرها و همه ایران، همه با هم الآن باید توجه به همین مسیرى داشته باشیم که نهضتمان در راه هست. این نهضت را باید همه زنده نگه دارید تا این مسائل بگذرد. اگر یک سستى بکنید و بروید سراغ کارهاى دیگر، آن بگوید من خانه ندارم و آن بگوید طب من چه طور است و آن بگوید دانشگاه من چه طور، در بین راه، ما مىترسیم که یک وقتى یک حایلى پیدا بشود، یک مانعى پیدا بشود، و همه این حرفهاى شما بشود دیگر هیچ! و تمام بشود و تا آخر دیگر باز ما زیر بار همان مسائل باشیم. خدا همهتان را ان شاء اللَّه حفظ کند.
صحیفه امام، ج9، ص6 تا 9
وبلاگ خوبی دارید به وبلاگ من هم سر بزنید اگر دوست داشتی بدنبال