سنگر مجازی جنگ نرم و دفاع از اعتقادات شهید عبدالله خسروی لرستان

یادداشت تحلیلی و خاطره، پوستر، مصاحبه، کلیپ صوتی، فیلم سینمایی و مستند ، بازی و....

سنگر مجازی جنگ نرم و دفاع از اعتقادات شهید عبدالله خسروی لرستان

یادداشت تحلیلی و خاطره، پوستر، مصاحبه، کلیپ صوتی، فیلم سینمایی و مستند ، بازی و....

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد حسن» ثبت شده است

این روزها وقتی در مسجد محلمان بعد از نماز شعار می دهند آقا محمد حسن هم با مشت گره کرده دست ها را بالا و پایین می برد و انزجار خود را از آمریکای جنایتکار اعلام می کند. ان شاء الله در جنگ با مستکبرین در رکاب ولایت شهید شود...


سرباز آینده ی امام زمان ان شاء الله سوار بر اسب کوچکش


عکس جدید از آقا محمد حسن جان

تصاویر بیشتری در ادامه ی مطلب ملاحظه بفرمایید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۵
محسن بهرامی

الحمدلله امسال آقا محمد حسن توفیق پیدا کرد در عزای سالار شهیدان پیراهن مشکی به تن کند و سربند ببندد و به نوبه ی خود حق تعظیم شعائر حسینی را ادا نماید. دعا بفرمایید ان شاء الله اقامه ی عزای این عزادار کوچولو  مورد رضای حضرت اباعبدالله قرار گرفته و امام حسین علیه السلام ایشان را در خیل نوکران و شیعیان خود بپذیرد و در سفینه ی نجات خود جای دهد.

لباس عزای حسینی بر قامت آقا محمد حسن بهرامی
آقا محمد حسن بهرامی قمی در لباس عزای حسینی و سربند نوکری ولایت

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۲۵
محسن بهرامی

از دو ماه قبل از عید برنامه داشتیم سال تحویل در مشهد الرضا حضور پیدا کنیم، هم اول سالی با ولایت عظمای امام رضا تجدید پیمان کرده باشیم و هم در جمع لشکر یاران سید خراسانی حضور پیدا کرده باشیم و برای سربازی ایشان آمادگی خود را نشان داده باشیم. با این حال بلیط قم به مشهد پیدا نکردیم حتی بلیط ساری به مشهد هم گیرمون نیومد. تنها بلیطی که به لطف خدا جور شد برای ساعت هفت و نیم صبح روز بیست و ششم اسفند 92 از قم به گرگان بود که البته ما ساری پیاده شدیم و خدمت آشنایان پرهمت و تولیدگر شمالی رسیدیم.( نفری 19000 تومن - ساری گیر نیومد مجبور شدیم گرگان بگیریم و ساری پیاده بشیم).

سه شب در روستای برگه مازندران : از آش دندان سری تا کاسه ی فرنی

به لطف خدا صبح ساعت هفت و نیم سوار اتوبوس قم گرگان شدیم و به سمت شمال حرکت کردیم. حدود ساعت 4 عصر بیست و ششم رسیدیم سه راهی گهرباران، دو تا نون تازه محلی گرفتیم و راهی خونه ی پدرخانم بزرگوار شدیم، بیست و هفتم و بیست و هشتم روستای برگه بودیم، پدر خانم از صبح خروسخون تا بعد از عشا سر تور ماهیگیری بود، خودشون به تورهای بزرگ چند صد متری که با تراکتور جمع می کنن میگن سیاه تور،قرار شد یک روز من رو هم با خودش ببره سر تور کمک بدم ولی یک کم حالم نامساعد شد توفیق رو از دست دادم. روز بیست و هفتم و بیست و هشتم شبها بعد از نماز مغرب و عشا حدود ساعت هشت و نیم توی مسجد امام حسین روستا سخنرانی و سینه زنی به مناسبت عزای حضرت زهرا بود، شب اول سخنران نیومد و به روضه خوانی وسینه زنی و سفره ی فرنی اکتفا شد اما شب دوم آقا شیخ ابوالقاسم سخنرانی کرد و همه مستفیض شدیم بعد از سخنرانی هم شیر با کیک یزدی پخش کردند، قبلا عاشورا تاسوعا توفیق شده بود روستا باشم و تو مراسماتشون شرکت کنم اما این مراسم فاطمیه ی امسال شور و حال خاصی داشت، سینه زنی ها خیلی مشتی و باصفا و خالص بود، چراغ رو خاموش کرده بودند ملت هم مردانه عرض ارادت می کردند، جوون هایی اومده بودند که تا حالا تو مسجد توفیق نشده بود خدمتشون برسم، از رویش های اخیر انفاس امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفدا بودند، روز بیشت و هشتم مادر خانم برای آقا محمد حسن آش دندون رو درست کرد،آش دندون روی شمالی ها با آش دندون روی ما لرها فرق می کرد، اونها بهش می گفتند آش دندان سری و توی آش، سبزی و دوغ می ریختند ولی آش دندون روهایی که توی لرستان خورده بودم سبزی و دوغ توش نبود، دوغ مزه ی ترش جالبی به آششون داده بود، چهل هزار تومنی هم ملتی که آش می خوردند لطف کردند به عنوان هدیه برای آقا محمد حسن به جا گذاشتند، خدایشان خیر دهاد، چشمه هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد،  صبح اول وقت روز بیست و نهم یا علی گفتیم از روستای برگه خداحافظی کردیم و  رفتیم سر جاده ی شمال - مشهد پلیس راه ساری - نکا، به امید لطف خدا و عنایت امام رضا به طفل معصومی که همراهمان بود، بعد از دو ساعت وقتی دیگه کم کم داشتیم نا امید می شدیم به لطف خدا یک اتوبوس سرحال ترمز زد و گفت مشهد میرم و جا هم دارم. شکری کردیم و سوار شدیم و عازم مشهد مقدس شدیم،

دیگ آش دندون روی آقا محمد حسن در حال جوشیدن

دیگ آش دندون روی آقا محمد حسن در حال جوشیدن

آقا محمد حسن در آغوش مادربزرگ مهربان شمالی

آقا محمد حسن در آغوش مادربزرگ مهربان شمالی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۱۴
محسن بهرامی

امسال یازدهمین سالی است که این همایش در حرم مطهر بانوی کرامت برگزار می شد. بنیان نیکویی است... هم تذکری است به مادران هم خاطره ای زیبا برای کودکان... و چه خاطره ای بالاتر از این که انسان از کودکی به اهل بیت علیهم السلام نزدیک شود و خود را در لباس حضرت علی اصغر فرزند امام حسین علیه السلام وارد نماید. ان شاء الله از لباس شروع شود و به اعضا و جوارح و دل و قلب ختم شود که یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم...

... شکر خدا امروز صبح توفیقی برای آقا محمد حسن حاصل شد و ایشان هم در محفل عزاداری شیرخوارگان حسینی حرم بانوی کرامت حاضر بودند... ان شاء الله همیشه در یاری امام زمان و نایب بر حق ایشان موفق باشند...

تصاویر زیر بخشی از خاطرات امروز را با خود ثبت کرده است .امید است این ثبت خاطرات مورد رضای امام زمان ارواحنا له الفدا قرار بگیرد...

آقا محمد حسن بهرامی قمی با سربند یا ابوالفضل

آقا محمد حسن بهرامی قمی با سربند یا ابوالفضل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۲ ، ۱۱:۵۳
محسن بهرامی

شکر خدا امروز صبح همزمان با دعای پرفیض ندبه، آقا محمد حسن دیگه طاقت نیاورد که بازهم از فیض حضور مستقیم در دعا برای امام زمانش محروم بشه و به عنایت الهی به سبک زایمان اسلامی به دنیا قدم گذاشت.. دعا بفرمایید ایشالا توفیقش بشه سربازی امام زمان نازنین مان... برای سلامتی وجود مقدس آقا جانمان و نایب بر حقش حضرت امام خامنه ای و توفیق رسیدن آقا محمد حسن جان به درجات عالیه معنوی و علمی و عبادی صلوات عنایت بفرمایید.

آقا محمد حسن بهرامی گل گلاب

آقا محمد حسن بهرامی گل گلاب

اولین روز حیات مادّی آقا محمد حسن بهرامی

اولین روز زندگی آقا محمد حسن بهرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۰۹
محسن بهرامی