بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مهمترین ملاک های تصمیم گیری و تصمیم سازی، آمار و بررسی های آماری است. امروزه کار کارشناسی یعنی تصمیم گیری بر مبنای داده های دقیق آماری و شاخص های معتبر همه کس پسند. در همه ی دنیا پزشکانی که برای بیماران کم درآمد تخفیف ویژه می دهند عیار شاخص انسانیت و هم نوع دوستی بالاتری دارند. در همه ی دنیا صنایع غیرآلاینده رتبه و عیار بالاتری از صنایع آلاینده دارند. در برخی حوزه ها شاخص های بین المللی تعریف نشده است یا نیازمند اصلاح و ترمیم است. مثلا اگر مدیر سازمان تبلیغات یک استان می خواهد تصمیم بگیرد، باید این تصمیم او بر مبنای بالا بردن شاخص های معنویت و دین مداری در جامعه ی هدفش دیده شود. یعنی مثلا اگر یک تصمیم معنویت افزا به افزایش تعداد نمازگزاران مساجد یک شهر منجر شود یک تصمیم کارشناسی و اگر به عکس آن منجر شود یک تصمیم غیرکارشناسی و سلیقه ای قلمداد می شود. برای بستر سازی برای تصمیمات مدیران یا به تعبیر بهتر تصمیم سازی برای آنها لازم است شاخص های دقیق تعریف شود و آمارگیری دقیقی از اثر گزاری هر تصمیم بر آمارها اندازه گیری شود. لازم است نهاد آمارگیر و شاخص ساز یک نهاد معتبر و مورد اعتماد باشد. یکی از بدترین نفوذهای دشمن در چهل سال اخیر در کشور مختل کردن نهادهای تصمیم ساز مثل سازمان های آمارگیر و تعریف کننده ی استاندارد است که ناندانی عده ای شده اند که اصلا نمی دانند آمارگیری و تعریف شاخص برای رشد کشور است یا صرفا آمارگیری برای آمارگیری و شاخص سازی برای شاخص سازی. کار وقتی دست چنین افرادی می افتد آدم می بیند که طرف رفته از شاخص های بین المللی کپی زده و چون مثلا افزایش محافل رقص و موسیقی در کشورهای غربی نمایشگر پیشرفت فرهنگ است در این جا هم پیگیر شده سالنها و مجالس موسیقی و رقص محلی را بیفزاید تا شاخص های بین المللی را تامین نماید.
یکی دیگر از بدترین مسائل مبتلا به کشور در سالهای گذشته عدم ارزیابی موفقیت و عدم موفقیت مسئولین بوده است. اصولا مسئول یعنی مورد سوال و پاسخگو ولی وقتی معیار و شاخصی برای این پاسخگویی تعریف نشده و نهادی برای آمارگیری تاثیرات مدیریت او در جامعه وجود ندارد عملا پاسخگویی بی معنا می شود و هر مدیری تصورش این می شود که مدیریت یعنی چند سال پشت میز نشینی و دستوردهی سلیقه ای و بعد هم هیچ پاسخگویی و بازخواستی در کار نیست. باید جوانان مومن انقلابی برای مجبور کردن مدیران به پاسخگویی، نهادهای شاخص ساز و آمارگیر داشته باشند زیرا متاسفانه نهادهای آمارگیر فعلی کشور آنگونه که شایسته و بایسته است مورد اعتماد نیستند و آمارها را به گونه ای ارائه می دهند که دولتها و مسئولین موفق جلوه کنند. یعنی مثلا اگر در دوران مدیریت یک مدیر کشاورزی سطح زیر کشت چغندر زیاد شده است آمار سطح زیر کشت چغندر را ارائه می دهند و اصلا نمی گویند آیا این سطح زیر کشت چغندر به محصول رسید یا نرسید؟ چند درصد محصول داد؟ چقدر نسبت به گذشته افزایش یا کاهش داشت؟ این افزایش سطح کشت چغند با کاهش سطح زیر کشت کدام محصول همراه بوده یا نه؟ آیا برنج طارم بوده که زمین هایش بخاطر بی آبی و .. چغندر شده اند یا نه سنگلاخ ها را تخلیه سنگ کرده اند و زمین ساخته اند؟ یا نه اصلا بیابان زدایی کرده اند و زمین کشت چغندر ایجاد کرده اند؟ همان گونه که همیشه تاریخنویسان تاریخ را به مذاق شاهان نوشته اند آمار گیران و داده نما سازان امروزی هم بنابر میل و طبع مسئولین آمار منتشر می کنند و این اصلا خوب نیست...
نیروهای انقلابی باید شاخص های خود را تعریف نموده و سپس بر مبنای آنها آمارگیری نمایند. مثلا شاخص یک بازیگر خوب سینما از نظر انقلاب چیست؟ مثلا:
تخفیف دادن بازیگر به تهیه کننده برای پروژه های سینمایی انقلابی
بازی نکردن در پروژه های سینمایی ضد انقلاب و ضد هویت ایرانی اسلامی
مثلا بازیگری که در گاندو بازی کرده و حاضر نشده در سه درجه تب و پوپک و مش ماشالله بازی کند باید عیار و رتبه ی بالاتری از بازیگری داشته باشد که برای پول حاضر است در هر فیلم وطن فروشانه و خائنانه ای بازی کند. باید شاخص های جدید تعیین کرد و طرحی نو درانداخت و گرنه نهادهای بی دغدغه و دلنسوزان همان شاخص های غربی را کپی زده و ما را به همان ناکجا آباد غرب خواهند برد.
این شاخص ها فقط برای سنجش مسئولین نیست بلکه همه ی اقشار باید برای رقابت سالم ذیل شاخص های حقیقی اسلامی ارزش گذاری شوند.
دانشجوی خوب کیست؟ معلم خوب کیست؟ دانش آموز خوب کیست؟ میزان همیاری هم کلاسی و همیاری دانشجویان باید شاخص شود. میزان آشکارشدن علم در عمل شخص باید شاخص باشد.
باید معلمین هر شهر هم درجه بندی شوند هم از لحاظ سواد و هم از لحاظ اخلاق و معنویت و هم از لحاظ بصیرت و هم از لحاظ روش مندی و هم از لحاظ دلسوزی و شاگردپروری
باید ورزش کاران هر شهر درجه بندی شوند از لحاظ منش پهلوانی و فرهنگسازی با ورزش و اخلاق و بصیرت ..
اگر نهادهای خوبی برای درجه بندی وجود داشته باشد دیگر نیاز به گزینش های عریض و طویل و نگرانی از بابت مدارس غیر انتفاعی و نهادهای خصوصی نیست. الان خیلی دلسوزان فکر می کنند برای اسلامی شدن جامعه باید نظام چتر و سایه اش را در جامعه بیشتر بگستراند و حال آنکه مهم این است که شاخص ها خوب در جامعه تعریف و ترویج شوند و آن وقت همه طبق همان شاخص ها رقابت خواهند کرد...