فالوورهای پای کار حاج قاسم

 قرار بود تشییه پیکر مطهرحاج قاسم ساعت دو بعد از ظهر شروع شود. مسیر تشییع در قم مقدس، از حرم کریمه ی آل الله تا مسجد مقدس جمکران، یعنی طول 6 کیلومتری بزرگراه پیامبر اعظم بود. توفیقی شد بعد از نماز ظهر از ساعت یک در ابتدای بزرگراه حاضر بودیم. میدان معلم مملو از جمعیت بود و به سختی خود را به محیطی که بتوان راحت نفس کشید و خانواده راحت باشند رسیدیم. جمعیت همه سر پا منتظر پیکر مطهر بودند. باورتان نمی شود کما اینکه برای خودم هم باور کردنی نبود، این جمعیت میلیونی تا اذان مغرب که ندای الله اکبر بلند شد و نماز خواندند و ساعتی بعد از آن، همین طور ایستاده در انتظار قدوم پیکر مطهر سردار بودند. دقت فرمایید این قضیه مال دوره ای است که کسی حاضر نیست برای انتظار رفیق چند ساله اش ده دقیقه بعد از موعد حتی به صورت نشسته روی صندلی انتظار بکشد. حاج قاسم 30 میلیون فالوور واقعی پای کار داشت که برای تشییعش چندین ساعت به انتظار پیکر پاکش سر پا ایستادند. این یعنی فالوور.
ای اهل فالوورهای اینستاگرامی بدانید که این روایت علوی از حقیقت انسان حکایت دارد:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام: ما أرى‏ شیئاً أضَرَّ بِقُلوبِ الرِّجالِ من خَفْقِ‏ النِّعالِ‏ وَراءَ ظُهُورِهِم.
 براى قلب انسانها هیچ چیز زیانبارتر از بلند شدن صداى کفشهای پیروان پشت سرشان وجود ندارد.

بروید مثل حاج قاسم شوید که بسیاری از فالوورها جز جهنمی کردن آدم برای او سودی ندارند

 

پینوشت: این مطلب پیشتر در اینستاگرام منتشر و توسط مدیران تروریست این سایت ترور شد.

 

دل نوشته ای برای شهادت حاج قاسم سلیمانی

بسم الله القاصم الجبارین
ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر (بقره 106)
سردار عشق و شهادت پر کشید. قهرمان ملی مبارزه و مقاومت آسمانی شد. در هم کوبنده ی کفر و تکفیر و توحش در منطقه به ملا اعلی پیوست. خبر شهادت قهرمان ها را در تاریخ خواندن، با احساس فرود آمدن این خبر بر قلب، خیلی متفاوت است. خبر شهادت مطهری و بهشتی که دست چپ و راست امام راحل  و قهرمانان مبارزه و جهاد در اوایل انقلاب بودند را در تاریخ معاصر خوانده بودم ولی نمی دانستم خبر شهادت چنین قهرمانانی با دلهای پدر و مادرهای ما چه کرده است اما امروز همان درد را در سینه حس می کنم. سالها سردار سلیمانی برایم یک الگو بود و من که بعد از حضرت آقا، تنها او را به یقین یکی از سیصد و سیزده یار قیام مهدوی می دانستم حالا دیگر کسی را اینچنین سراغ ندارم. او کسی بود که عیار و الگوی جدیدی در سلام نظامی دادن به بشریت آموخت و به همه یاد داد که وقتی جلوی مولایت سلام نظامی می دهی نه تنها یک دست را باید برای نشان دادن سربازی  به سر برسانی، بلکه دست دیگر را هم باید به نشان دلدادگی روی سینه و قلب و دلت بگذاری. ای سردار عزیز روزی که فرمودی که تو هماورد آمریکا در منطقه هستی و نیازی به سپاه و نیروهای مسلح نیست هیچ تصور نمی کردم که منظورت هماوردی با خون باشد و فکر می کردم با دستان پرتوانت این رویارویی را رقم خواهی زد اما اشتباه می کردم تو سالها این خون را تطهیر و خالص کرده بودی و با قلب صاف و عاشقت آن را پالایش نموده بودی تا قدرت این خون را برای چنین روزی افزون نمایی. اینک که این خون به زمین ریخته است کل منطقه را از حلقوم آمریکا و اسرائیل بیرون خواهد کشید. چه خوب معامله کردی که هم ماموریت دنیوی ات را با خونت پیش بردی و هم خود را به کاروان رفقای شهیدت ملحق نمودی و آخرتت را به مدال شهادت مزین نمودی...

نیاز جبهه نیروهای انقلابی به موسساتی برای رتبه بندی و درجه بندی شخصیت ها و نهادهای کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهمترین ملاک های تصمیم  گیری و تصمیم سازی، آمار و بررسی های آماری است. امروزه کار کارشناسی یعنی تصمیم گیری بر مبنای داده های دقیق آماری و شاخص های معتبر همه کس پسند. در همه ی دنیا پزشکانی که برای بیماران کم درآمد تخفیف ویژه می دهند عیار شاخص انسانیت و هم نوع دوستی بالاتری دارند. در همه ی دنیا صنایع غیرآلاینده رتبه و عیار بالاتری از صنایع آلاینده دارند. در برخی حوزه ها شاخص های بین المللی تعریف نشده است یا نیازمند اصلاح و ترمیم است. مثلا اگر مدیر سازمان تبلیغات یک استان می خواهد تصمیم بگیرد، باید این تصمیم او بر مبنای بالا بردن شاخص های معنویت و دین مداری در جامعه ی هدفش دیده شود. یعنی مثلا اگر یک تصمیم معنویت افزا به افزایش تعداد نمازگزاران مساجد یک شهر منجر شود یک تصمیم کارشناسی و اگر به عکس آن منجر شود یک تصمیم غیرکارشناسی و سلیقه ای قلمداد می شود. برای بستر سازی برای تصمیمات مدیران یا به تعبیر بهتر تصمیم سازی برای آنها لازم است شاخص های دقیق تعریف شود و آمارگیری دقیقی از اثر گزاری هر تصمیم بر آمارها اندازه گیری شود. لازم است نهاد آمارگیر و شاخص ساز یک نهاد معتبر و مورد اعتماد باشد. یکی از بدترین نفوذهای دشمن در چهل سال اخیر در کشور مختل کردن نهادهای تصمیم ساز مثل سازمان های آمارگیر و تعریف کننده ی استاندارد است که ناندانی عده ای شده اند که اصلا نمی دانند آمارگیری و تعریف شاخص برای رشد کشور است یا صرفا آمارگیری برای آمارگیری و شاخص سازی برای شاخص سازی. کار وقتی دست چنین افرادی می افتد آدم می بیند که طرف رفته از شاخص های بین المللی کپی زده و چون مثلا افزایش محافل رقص و موسیقی در کشورهای غربی نمایشگر پیشرفت فرهنگ است در این جا هم پیگیر شده سالنها و مجالس موسیقی و رقص محلی را بیفزاید تا شاخص های بین المللی را تامین نماید.

یکی دیگر از بدترین مسائل مبتلا به کشور در سالهای گذشته عدم ارزیابی موفقیت و عدم موفقیت مسئولین بوده است. اصولا مسئول یعنی مورد سوال و پاسخگو ولی وقتی معیار و شاخصی برای این پاسخگویی تعریف نشده و نهادی برای آمارگیری تاثیرات مدیریت او در جامعه وجود ندارد عملا پاسخگویی بی معنا می شود و هر مدیری تصورش این می شود که مدیریت یعنی چند سال پشت میز نشینی و دستوردهی سلیقه ای و بعد هم هیچ پاسخگویی و بازخواستی در کار نیست. باید جوانان مومن انقلابی برای مجبور کردن مدیران به پاسخگویی، نهادهای شاخص ساز و آمارگیر داشته باشند زیرا متاسفانه نهادهای آمارگیر فعلی کشور آنگونه که شایسته و بایسته است مورد اعتماد نیستند و آمارها را به گونه ای ارائه می دهند که دولتها و مسئولین موفق جلوه کنند. یعنی مثلا اگر در دوران مدیریت یک مدیر کشاورزی سطح زیر کشت چغندر زیاد شده است آمار سطح زیر کشت چغندر را ارائه می دهند و اصلا نمی گویند آیا این سطح زیر کشت چغندر به محصول رسید یا نرسید؟ چند درصد محصول داد؟ چقدر نسبت به گذشته افزایش یا کاهش داشت؟ این افزایش سطح کشت چغند با کاهش سطح زیر کشت کدام محصول همراه بوده یا نه؟ آیا برنج طارم بوده که زمین هایش بخاطر بی آبی و .. چغندر شده اند یا نه سنگلاخ ها را تخلیه سنگ کرده اند و زمین ساخته اند؟ یا نه اصلا بیابان زدایی کرده اند و زمین کشت چغندر ایجاد کرده اند؟ همان گونه که همیشه تاریخنویسان تاریخ را به مذاق شاهان نوشته اند آمار گیران و داده نما سازان امروزی هم بنابر میل و طبع مسئولین آمار منتشر می کنند و این اصلا خوب نیست...

 

نیروهای انقلابی باید شاخص های خود را تعریف نموده و سپس بر مبنای آنها آمارگیری نمایند. مثلا شاخص یک بازیگر خوب سینما از نظر انقلاب چیست؟ مثلا:

تخفیف دادن بازیگر به تهیه کننده برای پروژه های سینمایی انقلابی

بازی نکردن در پروژه های سینمایی ضد انقلاب و ضد هویت ایرانی اسلامی

 

مثلا بازیگری که در گاندو بازی کرده و حاضر نشده در سه درجه تب و پوپک و مش ماشالله بازی کند باید عیار و رتبه ی بالاتری از بازیگری داشته باشد که برای پول حاضر است در هر فیلم وطن فروشانه و خائنانه ای بازی کند. باید شاخص های جدید تعیین کرد و طرحی نو درانداخت و گرنه نهادهای بی دغدغه و دلنسوزان همان شاخص های غربی را کپی زده و ما را به همان ناکجا آباد غرب خواهند برد.

 

این شاخص ها فقط برای سنجش مسئولین نیست بلکه همه ی اقشار باید برای رقابت سالم ذیل شاخص های حقیقی اسلامی ارزش گذاری شوند.

دانشجوی خوب کیست؟ معلم خوب کیست؟ دانش آموز خوب کیست؟ میزان همیاری هم کلاسی و همیاری دانشجویان باید شاخص شود. میزان آشکارشدن علم در عمل شخص باید شاخص باشد.

 

باید معلمین هر شهر هم درجه بندی شوند هم از لحاظ سواد و هم از لحاظ اخلاق و معنویت و هم از لحاظ بصیرت و هم از لحاظ روش مندی و هم از لحاظ دلسوزی و شاگردپروری

باید ورزش کاران هر شهر درجه بندی شوند از لحاظ منش پهلوانی و فرهنگسازی با ورزش و اخلاق و بصیرت ..

اگر نهادهای خوبی برای درجه بندی وجود داشته باشد دیگر نیاز به گزینش های عریض و طویل و نگرانی از بابت مدارس غیر انتفاعی و نهادهای خصوصی نیست. الان خیلی دلسوزان فکر می کنند برای اسلامی شدن جامعه باید نظام چتر و سایه اش را در جامعه بیشتر بگستراند و حال آنکه مهم این است که شاخص ها خوب در جامعه تعریف و ترویج شوند و آن وقت همه طبق همان شاخص ها رقابت خواهند کرد...

 

دعوای استحباب و اباحه ی چند همسری

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث چند همسری چند روز قبل از فتنه ی 98 در کشور به صورت فراگیر مطرح گردید و با برخورد به فتنه فرصت نشد خوب به آن پرداخته شود. در قرآن کریم یک آیه برای این موضوع وارد شده است که  موضوع را به زیبایی حل نموده است:

 

(4) النساء : 3 وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا

این قضیه به صورت یک معادله ی ترازویی شاهین دار مطرح شده است (و ان ... فان...)  یعنی در هر دو کفه ی این ترازو اگر وزن سنگین شود موجب عدم تعادل و سقوط است در یک کفه بی سرپرست رها شدن یتیمان قرار گرفته است و در کفه ی دیگر بی عدالتی میان زنان ...یعنی برای جلوگیری از مساوی رفتار نکردن با یتیمان می توانید با مادرانشان ازدواج نمایید تا فرزندخوانده شما شوند و راحت مثل فرزند به آنان خدمت نمایید و حق یتیم را کم نگذاشته باشید ولی از طرف دیگر اگر نمی توانید بین زنان عدالت برقرار کنید و ممکن است در مقوله ی چند همسری دچار بی عدالتی شوید به همان تک همسر قناعت نمایید و با روش های دیگر به یتیمان خدمت نمایید...

در هر حال مشخص است که چند همسری کار هر کسی نیست و نسخه ای نیست که برای هر کسی پیچیده شود و امثال آیت الله قاضی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله مدنی ها را می خواهد که وارد این مقوله شوند. اما موسسه حیات طیبه ی حسنی مدعی است شرایط کشور شرایط خاصی است و بیوه زنان و پیردختران تعدادشان از حد طبیعی بالازده است و خطرناک است و  آیا باز هم در این شرایط حکم همان است یا لازم است برای جلوگیری از خطرات ناشی از بی همسر ماندن چند میلیون بانو در جامعه اقدام دیگری مبذول داشته شود. بحث کارشناسی و تخصصی است و خوب است که سخنان هر دو طرف یعنی هم موسسه حیات طیبه حسنی اینجا و اینجا و هم سخن مخالفین اینجا دیده شود و بحث بدون هیاهو جنجال پیگیری شود.

طب اسلامی را به عنوان پیشتاز می زنند که بقیه فرصت ظهور نیابند..

بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقتی است جریان مرموزی در حوزه علمیه در مقابل خیزش اخیر طب اسلامی قد علم کرده است و از طرف رسانه های معلوم الحالی مثل شبکه اجتهاد نیز پشتیبانی رسانه ای شده و حرف مراجع بزرگوار را نیز جهت دهی و تفسیر به تیتر می نماید تا پرچم طب اسلامی را در کشور پایین بیاورد. با صرف نظر از این که دشمن در حال جنگ بیولوژیک و غذایی با کشور است و با صرف نظر از این که ظهور طب اسلامی منافع هزاران پزشک و دارندگان صنایع پزشکی را به خطر می اندازد و همچنین با صرف نظر از این که برخی خائنانه یا جاهلانه به اسم طب سنتی و اسلامی نسخه های من درآوردی خود را می پیچند نکته ی مهم تر از همه ی اینها این است که الحمدلله نیروهای تازه نفس و جوانان انقلابی حوزه دوره ی رویش خود را پشت سر گذاشته و آماده ی ورود جدی در حیطه تولید فقه نظامات برای حکومت و اقامه کردن آنها در جامعه هستند. طب اسلامی با پشتوانه ی شش هزار روایتی و سالها درس و بحث در حوزه اگر نتواند قد علم کند یقینا زمینه برای قد علم کردن فقه های دیگری مانند فقه سیاست، فقه اقتصاد، فقه فرهنگ و رسانه و فقه فناوری هم باز نخواهد شد زیرا آنها نه این همه روایت صریح برای پشتیبانی مباحثات فقهی دارند و نه سالها پشتوانه درس و بحث فقهی در حوزه های علمیه را در سابقه ی خود می بینند. لذا دشمن تلاش می کند این پرچم را بخواباند تا پرچم های بعدی بلند نشوند و لذا باید محکم پشت سر طب اسلامی با رعایت موازین عقلی و احتیاط لازم و همچنین با استفاده از دانش تجربی ایستاد و در اسلامی کردن فضای غذا و دارو در کشور بیشترین تلاش را مبذول داشت. سالها پیش جریان غرب زده یک به یک پرچم دانش های طبیعیات، ریاضیات و طب را با فشار حکومتی در حوزه های علمیه خواباند و حتی می خواست پرچم فلسفه را نیز بخواباند که علامه طباطبایی رحمه الله مجاهدانه همت کرد و نگذاشت فلسفه در حوزه به قهقرا رود و بعد از انقلاب هم امام خامنه ای حفظه الله از فرو افتادن پرچم فلسفه در حوزه جلوگیری فرمودند. خیزش دوباره ی این دانش ها در حوزه های علمیه، همه ی تلاش های صد سال اخیر غرب در کشور را به باد فنا خواهد داد. به نظرم دقیقا باید عکس خواست دشمن حرکت کرد و حوزه علاوه بر طب  و فقه نظامات حتی ریاضیات و طبیعیات و فنون صناعات و حرفه ها را هم راه بیاندازد. مگر نه این که سالهاست دانشگاه ها فقه و اصول و قرآن و تفسیر و اخلاق و دروس حوزوی را در خود تدریس و مدرک دهی می کنند و هیچ مشکلی هم پیش نمی آید چه ایرادی دارد که حوزه هم در زمینه ی دروسی که سالهاست در دانشگاه منحصر شده اند ورود حوزوی نماید و صد ها کتاب چگال و عمیق خاک خورده ی خود را که به زبان رمز گونه ی حوزوی نوشته شده اند بازیابی نماید. قطعا کسی جز خود حوزه توان بازیابی این متون را ندارد و ان شاء الله به زودی این علوم برای جامعه ی امروزه به زبان روز بازتولید و عرضه خواهد شد. راستی اخیرا حضرت آقا اشاره ای هم به گوشه ای از این مطلب فرمودند که این نوشته در تبیین آن اشارت عرضه گردید.

و السلام علی من اتبع الهدی

سوم دی ماه 98

چند یادداشت درباره الگوی انتخابات آرمانی

اگر مثل ائمه و سیره ی آن بزرگواران عمل نمی فرمایید لا اقل از ناسا یاد بگیرید

بسم الله الرحمن الرحیم
یادش بخیر ایام دانشگاه یکی از اساتید تعریف می کرد تو امریکا اگر چند تا دانشجو یک گروه علمی پژوهشی تشکیل بدن و شروع کنن به کار کردن روی یک ایده ی علمی، ناسا به سرعت مطلع میشه و اگر ایده قابل توجه و آینده داری باشه سریع توسط ناسا مورد حمایت قرار می گیره. به این می گن رصد فعال و نامزد یابی فعالانه برای حمایتهای علمی پژوهشی. متاسفانه سالهاست در کشور ما شورای محترم نگهبان به جای نامزدیابی فعالانه مثل مغازه های قدیمی که درب دکان می نشستند تا مشتری بیاید خرید کند، همین طور در محل ثبت نام می نشینند تا نامزدها بیایند ثبت نام کنند و حال آنکه حتی در فضای بازار هم امروزه بازاریابی فعال جای فروش منفعلانه ی کالا را گرفته است و مدتهاست به جای آنکه مشتری سراغ فروشنده رود بازاریابها به عنوان نمایندگان فروشندگان، سراغ خریداران و خرده فروش ها می روند. سیره ی ائمه ی هدی علیهم السلام هم رصد فعالانه ی فضای جریان ها و شخصیت های جامعه بوده است و همواره مصداق اتم عارفان باهل زمانه بوده اند. مصداق بارز این مطلب جریان کربلاست که حضرت سید الشهداء علیهم السلام با شناختی که از اشخاص و جریانات داشت برای نفراتی که احتمال همکاری آنها در جریان عاشورا می رفت پیک می فرستادند و حتی شخصا برای دعوت برخی از آنها اقدام می فرمودند. به جاست شورای نگهبان نیز با معیارهایی که برای صلاحیت یابی دارد جامعه ی تحصیل کردگان و نخبگان هر شهر و روستا را رصد نماید و افرادی که دارای کف صلاحیت هستند را در لیستی مفصل به مردم ارائه دهد. الحمدلله امروزه با امکانات دیجیتالی و پرونده های رایانه ای اشخاص در نهادهای حکومتی، تهیه ی این لیستها کار سختی نیست. چند روز پیش متنی که در ادامه می آید را نوشته و پیشنهاد شد که کار شناخت شایستگان توسط مردم، با تکلیف نامه نویسی علمای سیاس پیش رود اما به نظر می رسد اصل وظیفه مال شورای نگهبان است نه علمای جریان شناس و با بصیرت، و در وهله ی اول تکلیف متوجه این شوراست. در هر حال امیدواریم که از این فضای انفعال هر چه سریعتر خارج شویم و یقین بدانیم هیچ اصلح با تقوایی همان طور که خود را برای تولیت مال یتیم نامزد نمی کند به طریق اولی برای قرار دادن خود در پرتگاه مسئولیتهای کلان اقدام نمی کند و از این نشستن در میزهای ثبت نام نامزدها، مسئولین اصلحی نصیب فضای مسئولانی کشور نخواهد شد.  
الآن باید بگردید شما، در سى و پنج میلیون جمعیت، بگردید این طرف و آن طرف، چند نفر پیدا کنید که دولت تشکیل بدهند. یک نفر بخواهید پیدا کنید رئیس جمهور بشود، باید شمع بردارید و دور همه جا بگردید... (بیانات حضرت امام در  21 تیر 1358صحیفه امام ج 9 ص 53)

دانشگاه هایی برای تحصیل آرام و بی دغدغه

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دغدغه های اصلی دانشجو در زمان ورود به دانشگاه دغدغه های ناشی از حضور برای اولین بار در یک محیط مختلط است و معمولا این قضیه کلی از ذهن و انرژی جوانان رو به خودش اختصاص می ده. حتی اگر شخصی دچار انحرافات جنسی نشه لا اقل برای دفع مضرات حضور در محیط مختلط کلی از انرژی و وقت و فکرش گرفته می شه.

شکر خدا رشته ی ما یه جوری بود که تو کلاسهامون بیش از نود درصد پسر بودن و خیلی تهدید متوجهمون نشد.

الحمدلله اخیرا دانشگاه های تک جنسیتی توی کشور رو به رشد هستند و یقینا اگر فرزندان عزیزم حوزوی نشوند توصیه ی اول من به بچه های عزیزم برای تحصیل همین دانشگاه های تک جنسیتی است البته یه نکته ی مهم دیگه اینه که ایشالا در اوان بلوغ برای تاهلشون اقدام می کنیم که کلا مثل ما این محرومیت بیهوده از مزایای تاهل رو تا بعد از دانشگاه متحمل نشن..

 

 دانشگاه های دخترانه دولتی :

دانشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها قم

دانشگاه الزهرا(سلام الله علیها) -تهران

دانشکده فنی وحرفه ای دختران تهران(دکترشریعتی)

دانشکده ریاضی وکامپیوتر خوانسار

دانشگاه حضرت نرجس(س)(ویژه خواهران)-رفسنجان

دانشگاه فرزانگان سمنان (ویژه خواهران)،

دانشگاه کوثر بجنورد،

دانشگاه نهاوند(ویژه خواهران)،

 

دانشگاه های دخترانه غیر دولتی:

موسسه غیرانتفاعی ال طه - تهران

موسسه غیرانتفاعی المهدی -اصفهان

موسسه غیرانتفاعی حکیم طوس مشهد

موسسه غیرانتفاعی شکوه شرق- زاهدان

موسسه غیرانتفاعی فاطمیه شیراز

 موسسه غیرانتفاعی فیض الاسلام -خمینی شهر

 

 

دانشگاه پسرانه دولتی:

دانشگاه تربیت دبیرشهیدرجایی تهران،

دانشگاه علوم قضایی وخدمات اداری-وابسته به قوه قضاییه،

مجتمع آموزش عالی آیت اله العظمی حایری-میبد،

دانشگاه صنعتی قم،

دانشگاه صنعتی مالک اشتر-وابسته به وزارت دفاع،

دانشگاه صنعتی هویزه- سوسنگرد،

دانشکده فنی ومهندسی گلبهار(استان خراسان رضوی)،

مجتمع آموزش عالی زرند،

مرکز آموزش عالی شهرضا،

مرکز آموزش عالی فیروزآباد،

مرکز آموزش عالی کاشمر،

مرکز آموزش عالی لامرد

و مرکز آموزش عالی محلات

 

دانشگاه پسرانه غیردولتی:

 موسسه غیرانتفاعی صدرالمتالهین-تهران

و دانشگاه غیرانتفاعی امیرالمومنین(ع) -اهواز

 

آقایان فراموش کرده اند وکیل ملت اند...

بسم الله الرحمن الرحیم

عزاداریهاتون قبول رهروان راه حسین. خدا اجر و صبر به همتون بده که این مصیبت عظمی رو تعظیم می کنید و به آسمانیان و اولیای الهی تسلیت می دهید. توفیقی شد این دهه دو جلسه با موضوع شاخص های نهضت حسینی در بیانیه گام دوم انقلاب خدمت رفقا بودیم، در مورد شاخص امید واقعی در نهضت حسینی و جوانگرایی این نهضت یه کار تطبیقی با بیانیه گام دوم انقلاب انجام شد و مطالب جالبی به دست اومد. ایشالا توفیق بشه شاید فیش ها رو یه سرو سامونی دادم و توی وبلاگ هم تقدیم کردم. منبری که از توش اصلاح جامعه درنیاد منبر حسینی نیست یزیدی است، و مهمترین اصلاح در جامعه اصلاح نهادهای حاکمیتی و خصوصا مجلس است و مهمترین اصلاح مجلس هم اصلاح رفتار مجلس است خصوصا اگر این رفتار پنهان کاری باشد که برای فرار از نهی از منکرهای مردم طرح ریزی شده است. بزرگترین منکر پنهان کردن منکرات توسط حاکمان جامعه است. این روزها الحمدلله حجت الاسلام پناهیان تودهنی محکمی به مجلس معلوم الحال کنونی زد (اینجا)...دست مریزاد... این آقایان فراموش کرده اند که وکیل مردمی هستند که آنها را انتخاب کرده اند کجای دنیا وکیل از موکل پنهان کاری می کند؟ اصلا معنی دارد وکیلی با سرمایه ای که موکل به او داده کار کند و به موکل نگوید دارم چه کار می کنم؟ خدا هدایتتان کند آقایان درس ناخوانده .... برید باب وکالت لمعه را مرور کنید بعد بیاید نماینده بشید....

در اینجا خوبه جمله مرحوم مدرس را هم بار دیگر یادآوری کنم(اینجا):

 

منزل مدرس شلوغ بود.جمعی از مردم به نشانه اعتراض آن جا جمع شده بودند. تا مدرس از مجلس به خانه بازگشت به او گفتند :لایحه ای که امروز تصویب شد خلاف مصلحت بود.
 چرا تصویب شد؟مدرس گفت: اگر 20 راس اسب و الاغ و یه آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند که ناهار چه می خورید جواب چه می دهند؟
مردم گفتند: «جو.»
مدرس گفت: «آن یک نفر هم ناچاراست سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کرده اید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب کنید.»

 

این مجلس مجلس شورای اسلامی و به تعبیر حضرت امام مجلس برنامه ریزی است نه قانون گذاری، نهایتا به تعبیر آیت الله جوادی مجلس قانون شناسی است و آقایان نماینده ها هم وکلای مردم در برنامه ریزی برای کشور هستند این را باید بزرگ در مجلس بنویسند تا امر بر این وکلا مشتبه نشود و خیال نکنند جای خدا و پیغمبر نشسته اند و باید عقاید برای مردم تصویب کنند. ظاهرا آقایان رای خود را عقاید پنداشته اند که پرسش از ان را تفتیش عقاید می دانند.

راه رسوا کردن این جماعت پنهان کار و آب زیر کاه همین شفافیت است نسل جوان با تمام قدرت از اینها شفافیت مطالبه کند. حضرت آقا هم در جلسات اخیر با جوانان روی شفافیت تاکیدات ویژه ای داشتند که یعنی گرا همین است. اینقدر باید کوبید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد...

سه تا کتاب هم معرفی کنم بازگشت از نیمه راه، چهل تدبیر و همرزمان حسین

راستی مجلسیان پنهان کار ریختن توی فضای رسانه ای سر حاج آقا پناهیان رفقا هر کس می تونه پژواک رسانه ای بده که ایشون تنها نمونه...

نهادینه سازی تنش و اختلاف با پویانمایی در جهان سوم

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بهترین کارهایی که بتوان یک جامعه را از رشد و تعالی متوقف کرد ایجاد درگیری درونی میان اجزاء سیستم آن است اگر دو چرخ دنده با هم درگیر باشند قطعا سیستم درست کار نخواهد کرد اگر چوب لای چرخ دنده ها باشد درگیری داخلی وجود داشته باشد قطعا سیستم لنگ خواهد زد
فلا تنازعوا فتفشلوا
اگر بتوان از کودکی روحیه درگیری با بغل دستی و هم نوع را در جامعه ایجاد کرد و روحیه تنش دائمی را در کودکان جهان سوم نهادینه کرد دیگر نیازی به متوقف کردن آن جامعه نیست زیرا آن جامعه دچار درگیری درونی است
یکی از ترفندهای غرب برای متوقف کردن جهان سوم نهادینه کردن تنش با هم نوع و روحیه تنش خواهی در درون کودکان جهان سوم است.
لابد تام و جری، میگ میگ و گرگ، پلنگ صورتی و کارآگاه، مورچه و مورچه خور و امثال اینها را از کودکی بارها دیده اید که تعلیم عینی تنش و چالش مدام با یک موجود مزاحم هستند و کودک با هم ذات پنداری مدام به دنبال یک لنگه ی دیگر تنش برای شبیه سازی واقعی این همذات پنداری است
البته فقط پویانمایی کافی نیست لنگه ی دیگر این فرهنگ سازی بازی های تنشی و جدالی است مثل فوتبال و بسکتبال و ورزشهای رزمی و امثال آنها

در مقابل بازی هایی که جدل درونی ندارند و هدف سازی مشترک دارند کمتر در کشورهای جهان سوم ترویج می شوند مثل گلف و بیلیارد و والیبال و ..

تقبیح شدید و حرفه ای فرهنگ بومی ایرانی در دو فیلم پوپک و مش ماشالله و سه درجه تب

بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقت پیش توی اتوبوس مجبور شدم این دو تا فیلم رو ببینم به نظرم اگه توی این چهل سال یه درجه بندی بیشترین تقبیح فرهنگی ایرانی اسلامی در فیلم ها بذاریم این دو تا فیلم مشترکا رتبه اول رو به دست میارن.

جالب اینجاست که نویسنده ی پوپک و مش ماشالله سروش صحته که این روزها توی رسانه ملی کلی برو بیا داره... و اخیرا توی حوزه علمیه کلاس نویسندگی گذاشته ...

فرهاد طب نوری نیز که نویسندگی سه درجه تب را به عهده داشته است برای تلویزیون سریال از نفس افتاده را نوشته است...

یا باید بگیم که این دو نویسنده خنثی هستند و حاضرند به خواست کارگردان و طرح دهنده ی فیلم در فیلمی که می نویسند هر توهینی به فرهنگ و هویت کشورشان بشود و یا باید گفت متاسفانه خودشان نیز تیشه بر دست بدشان نمی آید به ریشه ی هویتی خودشان تیشه بزنند...

اعاذنا الله من شرور انفسنا

این فیلم ها باید توسط نیروهای حزب الله پیگیری شود و این افراد متهم به آسیب به هویت ملی شوند و چنان از آنان در قالب مستند و جریان و گفتمان رسانه ای پاسخگویی خواسته شود تا دیگر کسی جرئت نکند این گونه به هویت ملی کشور لطمه بزند....